28 فروردین 1389 / 2 جمادی الاولی 1431 / 17 آوریل 2010

محمد امين شيخ الاسلامي مكري، در سال 1300 ش در يكي از روستاهاي غرب ايران به دنيا آمد. در دوران تحصيل خود با استاد عبدالرحمن شَرَفْكَندي، دانشمند و شاعر كُرد آشنا شد و دوستي اين دو تا پايان عمر ادامه يافت. شيخ‏الاسلامي مكري در 21 سالگي به عضويت شوراي نويسندگان روزنامه نيشمتان درآمد. اين روزنامه به طور مخفيانه عليه رژيم شاه فعاليت مي‏كرد و انحرافات و خيانت‏هاي آن را افشا مي‏نمود. از آثار اين شاعر و نويسنده كُرد مي‏توان به نامه جدايي در قالب شعر و همه وادي خالي به نثر اشاره كرد. محمد امين مكري سرانجام در 28 فروردين 1365، در 65 سالگي درگذشت.
در فروردين 1367، در زماني كه ايران در آستانه برگزاري انتخابات دوره سوم مجلس شوراي اسلامي و فرارسيدن ماه مبارك رمضان بود و نيروهاي خودي پس از انجام عمليات والفجر 10 در زمستان 1366، به شهرهاي خود بازگشته بودند، ارتش عراق در ساعت 5 بامداد روز 28 فروردين 1367، با اجراي آتش سنگين در سراسر خطوط و عقبه يگان‏هاي خودي در فاو و اجراي حمله شيميايي به صورت گسترده، تهاجم خود را به منطقه استراتژيك فاو آغاز كرد. عراق براي حمله به فاو، 26 ماه زيرسازي‏هاي لازم را به عمل آورده و ضمن انجام تلاش‏هاي گسترده، در انتظار فرصتي مناسب براي حمله به نقطه مهم بود. در جبهه خودي، با وجود آمادگي نيروها، سلاح‏ها و ادوات موجود در خط، بر اثر حجم گسترده آتش دشمن، منهدم و بر اثر حملات شيميايي نيز نيروهاي مسؤول و خدمه يگان‏هاي ادوات، ضد زره و توپخانه، زخمي و شهيد شدند و امكان پشتيباني آتش از نيروهاي درگير در خط، در همان آغاز عمليات از ميان رفت. سرانجام علي رغم فداكاري و جانبازي فراوان رزمندگان اسلام، شهر مهم فاو در عرض 36 ساعت به دست نيروهاي عراقي افتاد و منطقه فاو پس از دو سال و سه ماه، به طور كامل از قواي ايراني تخليه شد. برتري كمّي فوق‏العاده عراق از نظر نيرو و تجهيزات، عدم حضور كافي نيروهاي خودي در منطقه، برنامه‏ريزي دقيق و دراز مدت دشمن براي بازپس‏گيري فاو و جمع‏آوري اطلاعات بسيار دقيق از مواضع استقرار نيروهاي ايران در فاو با كمك ماهواره‏هاي اطلاعاتي آمريكا و منافقين و... از جمله علل اصلي سقوط فاو به شمار مي‏روند.
علامه سيد ذي شأن حيدر جوادي، يكي از مشهورترين علماي شيعه در هندوستان، در سال 1317 ش (1357 ق) در روستايي از توابع اللَّه آباد هند به دنيا آمد و پس از طي دروس مقدماتي علوم، راهي نجف اشرف گرديد. وي پس از طي سطوح عاليه، در درس خارج فقه و اصول حضرات آيات: سيد محسن حكيم، سيد ابوالقاسم خويي و شهيد سيد محمدباقر صدر شركت جست و پس از اقامت ده ساله و اخذ اجازات متعدد روايي و حسبيه از مراجع نجف، براي انجام خدمات ديني به زادگاهش بازگشت. علامه حيدر جوادي در اللَّه آباد هند به مقابله جدي با تفكر مادي‏گرايي و بدعت وهابيت و تأليف و تدريس و سخنراني پرداخت و با همكاري يكي از عالمان منطقه، به تأسيس سازمان ديني "تنظيم المكاتب" كه سازماني بزرگ و فعال در امور ديني است، دست زد. اين عالم مسلمان در سال 1356 ش به ابوظبي رفت و با بر عهده گرفتن سرپرستي شيعيان اردو زبان و ارشاد و تبليغ دين، ده‏ها نفر از اهل تسنن را به تشيع رهنمون ساخت. علامه حيدر جوادي علاوه بر آن، ده‏ها مسجد، مدرسه، حسينيه، كتابخانه و درمانگاه را در سراسر هندوستان پايه‏گذاري كرد و در سال 1376 ش، با حكم مقام معظم رهبري، حضرت آيت‏اللَّه خامنه‏اي به وكالت ايشان در هند منصوب گرديد. او همچنين علاوه بر تأليف و تصنيف كتب مفيد ، موفق شد شبكه جهاني اسلامي را در تلويزيون بمبئي تأسيس نمايد و صداي اسلام را به اقصي نقاط هند برساند. از ايشان علاوه بر يكصد تأليف و پنجاه ترجمه، حدود پانزده هزار نوار صوتي و تصويري و هزاران مقاله بر جاي مانده است. وي به زبان‏هاي عربي، فارسي، اردو و انگليسي نيز مسلط بود. آن مرد بزرگ سرانجام در 28 فروردين 1379 ش برابر با عاشوراي 1421 ق در 62 سالگي دارفاني را وداع گفت و در اللَّه آباد به خاك سپرده شد.
ابوالحسن مجدالدين كسايى مَروَزي شاعر قرن چهارم هجري قمري در سال 341 هجري در مرو ولادت يافت و در دوران سلطنت سلطان محمود غزنوي، وي را مدح گفته است. پايان عمر اين شاعر در ندامت از مدح سلاطين و اشتغال به شعر زاهدانه و پند و اندرز گذشت. از اشعار موجود او معلوم است كه در ابداع مضامين و بيان معاني نو و توصيفات بديع و تشبيهات لطيفِ طبيعي، مهارت بسيار و قدرت فراواني داشت. كسايي مروزي در مدح اهل بيت، اشعاري سروده است و از اين اشعار، شيعه بودن وي آشكار مي‏گردد.
علي‏اكبر بن ملا محمد حسين نهاوندي، در اصل از اهالي نهاوند بود، اما خود در مشهد به دنيا آمد. وي در تهران نزد حاج ميرزا حسن آشتياني و در نجف نزد حاج ميرزا حبيب اللَّه رشتي و شريعت اصفهاني تلمذ كرد. نهاوندي در 1328 ق راهي مشهد مقدس گرديد و ساكن آن ديار شد. البَيانُ الرَّفيع في احوال خواجِه ربيع، گلزار اكبري و لاله زار از آثار اوست. سرانجام اين عالم رباني در نودسالگي دار فاني را وداع گفت و در مشهد مقدس به خاك سپرده شد.
«معاهده سي مونوزوكي» ميان چين و ژاپن به امضا رسيد و جنگ دوكشور بر سرتصاحب شبه جزيره كره خاتمه يافت. چيني ها بدون اطلاع ژاپن برشمارقواي خود دركره افزودند و ژاپني ها درمقابل بدون اخطارقبلي به قواي چين حمله كردند. سرانجام چين پس ازچند شكست سخت و پي درپي به پذيرش شرايط قرارداد سي مونوزوكي تن داد.
نخستين بار در تاريخ روابط سياسي- اجتماعي قرون جديد در سرزمين زلاندنو يا نيوزيلند به زنان حق شركت درانتخابات داده شد. دراين كشورجمعيت زنان بسياركمترازمردان بود و دولت نيوزيلند با اين نيرنگ سياسي و آزادي مصلحتي قصد داشت موجبات مهاجرت زنان ديگركشورها را به اين كشورفراهم كند.
بنجامين فرانكلين دانشمند و سياست‏مدار امريكايى، در هفدهم ژانويه 1706م در بندر بوستون امريكا به دنيا آمد. وي در ابتدا دو سال به مدرسه رفت و در اين دو سال، شاگرد خوبي شناخته نشد. با اين حال بنجامين در خارج از مدرسه، بدون معلم همه چيز را فراگرفت. وي در ابتدا به فن چاپ روي آورد و پس از چند سال، در شمار مهم‏ترين چاپگران امريكا قرار گرفت. فرانكلين در اين مدت به انتشار روزنامه دست زد و به نويسندگي و رونامه‏نگاري پرداخت. وي در طي سال‏هاي فعاليت خود انجمن فيلسوفان امريكا را بنياد نهاد و عقايد و ايمان اين گروه به سياست استقلال امريكا و تشكيل جلسات مخفيانه‏شان، شالوده انقلاب بزرگ امريكا را فراهم نمود. وي هم‏چنين اولين اداره آتش نشاني در فيلادلفيا، اولين پستخانه در امريكا و نيز دانشگاه پنسيلوانيا را تأسيس كرد. فرانكلين در جنگ‏هاي استقلال طلبانه مردم امريكا عليه استعمار انگليس، وارد عرصه مبارزات سياسي گرديد و نقش مهمي ايفا كرد. او تنها كسي است كه در چهار كار مهم و سرنوشت ساز ايالات متحده دخيل بوده و در به ثمر رسيدن آن تلاش كرده است: اعلام استقلال ايالات متحده امريكا، امضاي پيمان صلح با انگلستان، امضاي پيمان اتحاد با فرانسه و امضاي قانون اساسي امريكا. در اين زمانْ فرانكلين يگانه فرد امريكايى بود كه در دوران استعمار اروپا شهرت فراگيري داشت. فرانكلين در كنار فعاليت‏هاي سياسي، از امور علمي غافل نبود و در آزمايشگاهي كه براي خود ساخت، به كشف و اختراعات مهمي نايل آمد. او براي اولين بار دريافت كه برق نوعي جريان است و جريان برق، جرياني از انرژي مي‏باشد. هيچ دانشمندي در زمان فرانكلين به اندازه او از برق اطلاع نداشت. او توانست باتري برق بسازد و انواع برق را به كنترل درآورد. فرانكلين هم‏چنين برق‏گير را براي جلوگيري از خرابي‏هاي صاعقه اختراع كرد و از خسارات صاعقه جلوگيري نمود. وي موقعي كه چشمانش ضعيف شد، ذره بين و عينك دقيق مخصوصي را اختراع كرد و اسبابي را براي آوردن كتاب از قفسه‏هاي بالايى ساخت كه امروزه در كتابخانه‏ها از آن استفاده مي‏شود. فرانكلين، كليه تحقيقات و اكتشافات خود در باب الكتريسيته را در كتابي جمع آوري كرد كه به عنوان پرتيراژترين كتاب علمي نيمه قرن هجدهم شناخته شد. فرانكلين مردي دانشمند، متفكر، سياست‏مدار، نيكوكار و ماجراجو بود و در راه خدمات اجتماعي فعاليت‏هاي زيادي نمود. موفقيت‏هاي علمي و سياسي فرانكلين، همه از اين شعار و اعتقاد فلسفي سرچشمه مي‏گرفت كه هر انساني براي آن به جهان مي‏آيد تا زندگي را براي هم‏نوعان خود آسان‏تر سازد. فرانكلين قبل از مرگ، اميد خود را درباره جاوداني شخص پس از زندگي چنين بيان كرد: از آنجا كه به خدا ايمان دارم، به زندگي پس از مرگ، با دليل عقيده دارم. وقتي كه مي‏بينم هيچ چيز در دنيا نيست نمي‏شود، حتي يك قطره آب هم به هدر نمي‏رود، نمي‏توانم نابودي روح را قبول كنم، از اين‏رو، چون خويشتن را در جهان موجود مي‏بينم، اعتقاد دارم كه به اين شكل يا شكل ديگري هميشه در جهان، موجود خواهم بود. بنجامين فرانكلين سرانجام در 17 آوريل 1790م در 84 سالگي درگذشت.
نيكيتا سرگئي يوويچ خُروشْچُف، رهبر پيشين اتحاد جماهير شوروي سابق و پدر اصلاحات سياسي و اقتصادي اين كشور، در 17 آوريل 1894م در اوكراين به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات خود، در جريان انقلاب اكتبر 1917م در كنار لنين و يارانش قرار گرفت و از 1929م دبير حزب كمونيست در مسكو شد. خروشچف در ساليان بعد، مدارج ترقي در حزب كمونيست را پيمود و پس از مرگ استالين، در سال 1953م به مقام دبير اولي حزب كمونيست شوروي سابق و در واقع رهبري اين كشور نايل آمد، مقامي كه استالين، 30 سال در اختيار داشت. شهرت خروشچف در تاريخ شوروي، بيشتر به سبب افشاگري مهمي بود كه پس از مرگ استالين عليه او در اين كشور كرد و پرده از جنايات بي‏رحمانه‏اش برداشت. خروشچف در كنگره بيستم حزب كمونيست به تشريح جزئيات وحشتناك شكنجه و قتل عام مردم بي‏گناه در دوران استالين پرداخت و قساوت‏هايى را كه استالين سال‏ها در انكار آن كوشيده بود مطرح كرد. او در ادامه سياست استالين زدايى، بسياري از اردوگاه‏هاي كار اجباري را تعطيل كرد و صدها هزار زنداني دوران استالين را گروه گروه آزاد ساخت. او بودجه نظامي را كاهش داد و به تامين رفاه و آسايش سياسي و اجتماعي مردم پرداخت. هم‏چنين به مطبوعات نيز آزادي نسبي اعطا كرد و به آنان اجازه داد تا از دولت انتقاد كنند. در ادامه سياست استالين‏زدايى، خروشچف بيش از نيمي از دبيران اول حزب كمونيست شوروي را از كار بركنار كرد. خروشچف به سبب تغييرات سياسي و بعضاً اقتصادي كه در شوروي به وجود آورد به پدر اصلاحات سياسي و اقتصادي معروف شد. او با طرح دكترين هم‏زيستي مسالمت آميز با غرب، جنگ سرد را تخفيف داد ولي مخالفت چين را برانگيخت كه به ويژه با ممانعت صدور تكنولوژي هسته‏اي شوروي به چين، دامنه آن بالا گرفت. ادامه اختلافات خروشچف با حاكميت چين، ضربه بزرگي بر اقتدار وي وارد آورد. هم‏چنين سازش خروشچف با امريكا بر سر بحران موشكي كوبا و نيز شكست برنامه‏هاي توسعه كشاورزي او، موقعيت وي را بيش از پيش تضعيف كرد. با تضعيف موقعيت داخلي و بين‏المللي خروشچف و تشديد حملات چيني‏ها به رهبر شوروي كه ديگر علناً او را به تجديدنظرطلبي و خيانت به آرمان كمونيسم متهم مي‏ساختند، از اواسط سال 1964م، توطئه‏اي عليه خروشچف در كميته مركزي حزب كمونيست شوروي شكل گرفت و هنگامي كه خروشچف در اكتبر 1964م براي استراحت به سواحل كريمه رفته بود در 15 اكتبر 1964م در جريان جلسه حزب كمونيسم شوروي از همه مشاغل حزبي و دولتي‏اش بر كنار شد و پس از وي لئونيد بِرِژنف كه تمام نفوذ و قدرت خود را مرهون حمايت‏هاي ويژه خروشچف بود، به دبير كلي حزب كمونيست شوروي و رهبري اين كشور منصوب گرديد. نيكيتا خروشچف سرانجام هفت سال بعد در 11 سپتامبر 1971 در 77 سالگي درگذشت.
در هفدهم آوريل 1915م، براي اولين بار در جهان از گاز خفه كننده در جريان جنگ جهاني اول استفاده شد. آلمان در جنگ با انگلستان و فرانسه در ناحيه ايپر فرانسه، با استفاده از اين گاز تعداد زيادي از سربازان متفقين را كشت. در اين جنگ كه به جنگ گاز معروف شد، آلماني‏ها پيروزي نسبي به دست آوردند. پس از پايان جنگ جهاني اول، تلاش‏هايى براي ممنوعيت استفاده از گازهاي شيميايى در جنگ آغاز شد كه منجر به تدوين و امضاي چند معاهده بين‏المللي مبني بر منع توليد، تكثير و استفاده از سلاح‏هاي شيميايي در جنگ شد. با وجود اين، برخي كشورها همچنان به استفاده از انواع پيشرفته‏تر اين گازهاي خطرناك پرداختند كه استفاده از مواد شيميايي در جنگ ويتنام توسط امريكا و استفاده رژيم عراق از انواع سلاح‏هاي شيميايي در جنگ اين رژيم عليه ايران از آن جمله است.
تلويزيون عبارت است از دستگاهي كه صحنه‏هاي ثابت يا متحرك را به وسيله برق انتقال مي‏دهد. از نخستين پيش‏گامان موفق در ساخت اين دستگاه، "جيوواني كازلي" دانشمند ايتاليايى است كه در سال 1862م موفق به ساخت دستگاهي شد كه با استفاده از سيستم دستگاه تلگراف قادر به مخابره نقوش و تصاوير ساده بود. سال‏ها طول كشيد تا اين دستگاه براي انتقال عكس آماده شود. اما اولين كسي كه عملاً يك تلويزيون ابتدايى ساخت "جان بيرْدْ" پژوهشگر اسكاتلندي بود. وي با كمك ابزار و آلات اوليه در سال 1922م دستگاهي ساخت كه براي اولين بار انتقال تصوير را امكان‏پذير نمود، گرچه در مراحل اوليه فقط قادر به انتقال يك تصوير از يك اتاق به اتاق ديگر در همان خانه بود. تلاش‏هاي جان بيرد ادامه يافت و سرانجام در 17 آوريل 1926م اولين تصوير تلويزيوني براي انجمن سلطنتي انگلستان به نمايش گذاشته شد. تكنيك اصلي تلويزيون عبارت است از تصويربرداري از صحنه‏هاي مورد نظر و تجزيه اين تصاوير به صورت نقاط و خطوط و سپس پخش آن از فرستنده پس از تبديل به امواج الكترومغناطيسي. پس از تكميل اين دستگاه، سرانجام اولين برنامه‏هاي تلويزيوني در سال 1936م در ايستگاه‏هاي فرستنده تلويزيوني تهيه و ارسال گرديد. در طي سال‏هاي بعد تحولاتي در تلويزيون پيدا شد كه دستيابي به تكنيك تلويزيون رنگي، استفاده از ماهواره براي پخش جهاني و كاربردهاي علمي و آموزشي از آن جمله است. تلويزيون در مسير خود همچنان راه پيشرفت را طي مي‏نمايد و در هر مدت پديده‏اي جديد در اين عرصه ارائه مي‏گردد.
كشور سوريه در غرب آسيا و در ساحل شرقي درياي مديترانه قرار دارد و داراي 185/180 كيلومتر مربع وسعت و بيش از 16 ميليون نفر جمعيت مي‏باشد. پيش‏بيني مي‏شود كه جمعيت آن تا سال 2025 بيش از 26 ميليون نفر خواهد بود. 88 درصد جمعيت آن را مسلمانان و بقيه را ساير اديان، از جمله مسيحيان تشكيل مي‏دهند. مليّت مردم سوريه عرب و زبان رسمي آنها نيز عربي است. پايتخت سوريه شهر دمشق و از شهرهاي مهم آن حلب، حمص و لاذقيه مي‏باشد. نظام سياسي حاكم بر سوريه جمهوري چند حزبي با يك مجلس قانون‏گزاري است و حزب حاكم بر آن حزب بعث است. واحد پول كشور سوريه ليره سوريه مي‏باشد. سوريه پيش از اضمحلال امپراتوري عثماني، جزو متصرفات آسيايى آن كشور بود. سپس همراه لبنان، تحت قيموميت فرانسه درآمد و سرانجام در جريان جنگ جهاني دوم، در سال 1941م به استقلال ظاهري رسيد و رژيم جمهوري در آن كشور اعلام شد. با پايان جنگ جهاني دوم، نيروهاي متفقين، خاك سوريه را ترك نمودند و در 17 آوريل 1946، اين كشور به استقلال كامل رسيد كه روز ملي سوريه نيز به حساب مي‏آيد.
در طي سال‏هاي اوليه پس از انقلاب كوبا، هزاران كوبايى مخالفت دولت جديد، از كشور گريخته و عمدتاً به ايالت فلوريداي امريكا رفتند. در اين زمان، فيدل كاسترو رهبر كوبا نيز دست به اصلاحات اقتصادي زد و ضمن مصادره مزارع نيشكر كه متعلق به سرمايه‏داران امريكايى بود، حكومت را به سوي يك نظام سوسياليستي پيش برد. از همان ابتداي كار مشخص بود كه امريكا نمي‏تواند يك حكومت مستقل و يا غيروابسته به نظام سرمايه‏داري را تحمل نمايد. امريكا با اين بهانه كه خطر ماركسيسم به ايالات متحده نزديك مي‏شود صراحتاً حضور و سلطه كمونيست‏ها در آن منطقه را غيرقابل گفتگو مي‏دانست. بنابراين با تصويب دوايت آيزنهاور و سپس جان كِنِدي، رؤساي جمهوري وقت امريكا عمليات اعزام مزدوران و نظاميان فراري وابسته به رژيم سرنگون شده باتيستا، در اواسط آوريل آغاز شد. در اين زمان هزاران تن از ضد انقلابيون كوبايى كه در امريكا آموزش ديده بودند تصميم گرفتند در يك يورش زميني و هوايى به يكي از سواحل كوبا از طريق خليج باهيادو كوچينوس وارد خاك اين كشور شوند. اين مزدوران داراي سلاح‏هاي سنگين از جمله تانك بودند و با كشتي و هواپيما نيز حمايت مي‏شدند. در اين حملات، گرچه امريكا متعهد شده بود كه نيروهاي خود را در هيچ صورت وارد عمليات نكند اما حمايت‏هاي آشكار و پنهان مالي و نظامي از شورشيان كوبايى آن‏چنان گسترده بود كه حتي در درون هيأت حاكمه امريكا اختلاف نظر به وجود آورد پس از حمله ضد انقلابيون به سواحل كوبا كه بعداً به خليج خوك‏ها معروف شد قواي دولتي كوبا به سرعت وارد عمل شده و ظرف 48 ساعت نيروهاي مهاجم را متلاشي نمودند. در جريان اين حمله سي‏صد تن از مهاجمان كشته و 1500 نفر از آنان نيز به اسارت درآمدند. اين شكست، ضربه سختي به حيثيت امريكا در صحنه جهاني وارد كرد و گذشته از آن كه بر شخصيت سياسي آنان لطمه شديدي وارد ساخت، حكومت واشينگتن را به عنوان حامي تروريسم در صحنه بين‏المللي معرفي نمود.
كشور آسيايى كامبوج تا سال 1970م داراي رژيم سلطنتي بود ولي در اين سال، رژيم سلطنتي با يك كودتاي نظامي سرنگون شد و رهبر جديد كامبوج كه يك ژنرال دست نشانده امريكا بود، يك حكومت ديكتاتوري نظامي در آن كشور برقرار كرد. در اوايل سال 1975م كمونيست‏هاي كامبوج معروف به خِمِرهاي سرخ به رهبري پول پوت دست به يك شورش مسلحانه زدند و با تصرف پايتخت كامبوج، يك حكومت جمهوري خلق تشكيل دادند. خِمِرهاي سرخ كه با سلاح‏هاي چيني مسلح شده و اكثراً جوانان نابالغ و كم سن و سال بودند، در جريان شورش و تصرف شهرهاي كامبوج و پس از تسلط بر اين كشور، مرتكب فجايع بي‏شماري شدند و تنها در جريان تصرف پايتخت، صدها هزار نفر را قتل عام كرده و بيش از يك ميليون نفر از جمعيت شهر را از خانه و كاشانه خود بيرون راندند. هم‏چنين تعداد كساني كه در مدت سه سال حكومت خِمِرهاي سرخ در كامبوج كشته شدند در حدود دو ميليون نفر يعني يك چهارم جمعيت هشت ميليوني كامبوج تخمين زده شده است. ادامه اين روند باعث شد تا خِمِرهاي سرخ در سال 1978م با حمله نيروهاي ويتنامي به كامبوج، از حكومت رانده شوند و در روز هفتم ژانويه 1979 به كلي شكست بخورند. خمرهاي سرخ پس از اين شكست تا اوايل دهه 1990م، همچنان به مقاومت در برابر حكومت طرفدار ويتنام در كامبوج ادامه مي‏دادند. با اين حال، حكومت خِمِرهاي سرخ كامبوج، تا روزي كه بر اثر مداخله مستقيم ويتنام در كامبوج سرنگون شد، از حمايت امريكا برخوردار بود. نام كمونيست‏هاي كامبوج معروف به خِمِرهاي سرخ كه به واسطه خشونت و سبوعيّتي كه در كشتار مردم در دوره حكومت بر آن كشور نشان دادند، به عنوان نمونه و سمبل گروه‏هاي افراطي چپ شهرت يافته است.
تورگوت اوزال سياست مدار تركيه و رئيس‏جمهور پيشين اين كشور، در سال 1927م متولد شد و در رشته مهندسي برق فارغ التحصيل گشت. وي تحصيلاتش را در امريكا ادامه داد و پس از بازگشت، مدير كل منابع نيروي برق تركيه شد. اوزال طي سال‏هاي بعد مدارج ترقي را طي نمود تا اين‏كه در سال 1979م به سمت معاون نخست وزير و كفيل سازمان برنامه ريزي تركيه منصوب گرديد. وي در سال 1982 حزب مام ميهن را تأسيس كرد و در نوامبر 1983 نخست‏وزيري تركيه را برعهده گرفت. او توانست در طول 6 سال نخست‏وزيري خود، اقتصاد تركيه را سر و سامان دهد و آن را به اقتصاد جهاني متصل سازد. وي حكومت نظامي را كه در اكثر نقاط كشور تركيه حاكم بود، برچيد و تا حد قابل ملاحظه‏اي، ثبات و امنيت را به كشور بازگرداند. تورگوت اوزال هم‏چنين در دوران نخست‏وزيري خود، تلاش‏هاي زيادي براي عضويت تركيه در بازار مشترك اروپا كرد ولي اين تلاش‏ها بي‏حاصل ماند. اوزال اين سِمَت را تا انتخابات پارلماني سال 1989م كه وي را به رياست جمهوري تركيه رساند، حفظ كرد. انتصاب اوزال به رياست جمهوري تركيه، به منزله پايان سي سال سلطه نظاميان بر اين كشور محسوب مي‏شود. تورگوت اوزال كه روابط حسنه‏اي با جمهوري اسلامي ايران داشت، سرانجام در 17 آوريل 1993م بر اثر سكته قلبي در 66 سالگي درگذشت.